loading...

اقتصاد مقاومتی و تجارت جهانی

مجله دو زبانه فارسی و انگلیسی

بازدید : 724
شنبه 2 خرداد 1399 زمان : 5:22

حاکمیت طب سکولار در دوران کرونا، بهانه خوبی برای اجرای: اقتصاد و سیاست سکولاریستی در ایران بود. به همین جهت دلار به بالاترین قیمت، و ضدیت با دین به اوج خود رسید. سکولار به معنی جدایی دین از سیاست، سالهاست که تبیین و اجرا می‌شود. سکولارها با تحمیل اراده خود، تمام نماد‌های مذهبی را متهم کرده، کنار گذاشتند. ابتدا قم را مرکز اشاعه کرونا در ایران معرفی کردند! سپس حرم‌ها را بستند و مساجد را تعطیل کردند، نماز‌های جمعه و جماعات را ممنوع نمودند. با اینکه نه تخصص آماری داشتند، و نه تخصص ویروس شناسی! ولی در یک آن هم غیب گو شدند و هم متخصص! این امر قبل از انقلاب اسلامی، از مشروطیت و اعدام شیخ فضل الله نوری شروع شد، ولی با نوشتن کتاب ولایت فقیه و: مخصوصا ادعای مهم شهید مدرس: دیانت ما عین سیاست ما، کمرنگ شد. نظام اسلامی‌با تصویب قانون اساسی، و اجرای آن اثبات کرد که: شیعه مذهبی سیاسی و برای نجات مردم از ظلم و ستم است. ولی دشمن از پای ننشست، با سکولاریزه کردن اقتصاد، سعی داشت همه زحمات چند ساله بر باد رود. عده‌‌‌ای هم پیدا شدند گفتند: اصلا اقتصاد اسلامی‌و غیر اسلامی‌نداریم! علوم اسلامی‌و غیر اسلامی‌چه معنی می‌دهد؟ در حالیکه اقتصاد سکولار: چه بصورت لیبرالیزم یا سرمایه داری، فقط به فکر حداکثر کردن سود شخصی بود! اما پیامبر اسلام می‌فرماید: مسلمان کسی است که برای دیگران سودمند تر باشد. یعنی اقتصاد اسلامی‌در نقطه مقابل اقتصاد غیر اسلامی‌است، و کسانی که این دو را علم، و یکسان می‌دانند، همان‌هایی هستند که در جنگ نهروان، به حضرت علی ع گقتند: حق برای ما مشتبه شده، و لذا ما در جنگ شرکت نمی‌کنیم! سیاست اسلامی‌برمبنای کمک به دیگران، به معنی ایثار و از خودگذشتگی تا پای جان است. در حالیکه سیاست سکولاریستی، جمع آوری حاصل دیگران است(مال خودم، مال خودم، مال دیگران هم، مال خودم) اگر کسی پولیتیک بلد باشد یعنی دروغ بگوید. دروغ هم آنقدر بزرگ، که باورپذیر باشد. تخصص سیاسی هرکسی بالاتر باشد، به این معنی است که با دروغ بزرگتری، مردم را قانع کرده(فریب داده) است. اما اساس سیاست اسلامی، بر صدق و راستی و دوستی و فداکاری برای مردم است: همانطور که امام علی ع در نامه اش: به مالک اشتر توضیح می‌دهد. در حالیکه در سیاست غیر اسلامی، زرنگی هر سیاستمدار در این است که: آرای مردم را به هر نحو بتواند جمع کند. اگر توانست با توسری زدن و استبداد، و اگر توانست با شستشوی مغزی و صندوق مداری. برای همین است که وعده‌های انتخاباتی، با عملیات اجرایی دقیقا در تضاد است. یعنی سیاستمدار واقعی در لیبرالیزم و دموکراسی، کسی است که حرفی بزند تا مردم قبول کنند، و برعکس آن عمل کند. تا خودش را بر سر قدرت نگهدارد. در سیاست شیعه که از درون اسلام و آموزه‌های انبیا و اولیا، بیرون آمده موضوع ارتباط با سیاستمدار اصلی جهان، مدیر و مدیری دانا و حکیم است. یعنی مدیریت تفویضی است، که از‌‌ان‌به عنوان امامت یا ولایت یاد می‌شود. ولی در لیبرالیزم مدیریت هنر است! هنر فریب دادن مردم و بهره کشی از انها. در استبداد کاریزماتیک است، یعنی نفوذ و قدرت شخصی بجای قدرت الهی. مدیر الهی مانند خداوند، نیازی به دستاوردهای زیر دستان خود ندارد، بلکه آنها را کمک‌های بلاعوض می‌کند، که اصلا قابل جبران هم نیست( مانند هوش و عقل که به بشر داده است) در حالیکه مدیران غیر الهی، به دستاوردهای زیر دستان چشم دوخته! بنام بهره وری. استثمار و استبداد و استکبار سه ضلع سیاست غیر اسلامی‌است. در حالیکه بخشندگی و محبت و تواضع است.

Estabilidad del mercado o equilibrio del mercado
برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 4

آمار سایت
  • کل مطالب : 43
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 60
  • بازدید کننده امروز : 47
  • باردید دیروز : 88
  • بازدید کننده دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 165
  • بازدید ماه : 2007
  • بازدید سال : 46160
  • بازدید کلی : 82892
  • کدهای اختصاصی